خبرگزاری «حوزه» - سیستان و بلوچستان/ روحانیت و حوزههای علمیه همواره در روزهای سخت نشان دادهاند که دوشادوش مردم و تا پای جان از خدمت و کمک به آنها دریغ نمیکنند. جانفشانی در جبهههای دفاع از دین و میهن و انجام خالصانهترین کارها برای کمک به محرومان و نیازمندان و آسیب دیدگان حوادث و بلایا و. .. زیباترین تابلوهای ایثار و مردمی بودن روحانیون و طلاب را در بحرانهای گوناگون به تصویر کشیده است.
بشنوید:
خاطره طلبه جهادی از مادری که حسرت به دل دیدار فرزندان رفت
در روزهای شیوع کرونا و درگیر بودن کشور با این بیماری سخت اینبار هم روحانیون و طلاب جهادی در خدمت به بیماران و کادر پزشکی و کمک به آسیب دیدگان از کرونا پیش قدم بودند.
یکی از این گروههای جهادی، گروه «جمعیت همراهان جهادی» است که در راستای آموزش، طلاب جهادی برای حضور در بیمارستانهای کرونایی و خدمترسانی به بیماران، شکل گرفت و خدمات بسیاری در جبهه سلامت داشته و دارد.
اعضای این گروه جهادی هم اکنون در یکی از بیمارستان های استان سیستان و بلوچستان علاوه بر خدمت رسانی به بیماران کرونایی، یار و مددکار کادر درمانی هم هستند و برای راحتی دیگران، آسایش و استراحت را کنار گذاشته و خدمت در جبهه سلامت مردم را تکلیف امروز خود می دانند.
خبرنگار خبرگزاری «حوزه» گفتگویی را با محی الدین سرمد، یکی از اعضای فعال «جمعیت همراهان جهادی بیماران کرونایی» انجام داده که در ادامه می آید:
حوزه ـ لطفا خودتان و گروه جهادی «جمعیت همراهان جهادی» را معرفی بفرمایید.
محی الدین سرمد هستم، از گروه «جمعیت همراهان جهادی» که در قم مستقر است.
جمعیت همراهان جهادی از زمانی که از اسفندماه آغاز به کار کرد، نزدیک ۵۰۰ نیروی جهادی را توانستند ثبت نام و سازماندهی کنند؛ یک سری دورههای آموزشی کمکهای اولیه و همراه بیمار را برای اینها تدارک دیدند و اینها این دورهها را گذراندند.
حوزه - از چه زمانی کار را آغاز کردید؟
در اوایل اسفندماه که اعلام شد در استان قم و شهر قم، مواردی از کرونا شناسایی شده است، تقریباً هفتم اسفندماه بود که بچههای گروه وارد بیمارستان فرقانی قم شدند و کار خودشان را آغاز کردند.
حالا چون آن اوایل نمیدانستیم که ما دقیقاً چه کاری باید انجام دهیم، بعدها مشخص شد که آن کاری که ما باید انجام بدهیم، در قالب «همراه بیمار» است و کار را از آنجا شروع کردیم و تا روزهای آخری که آن موج اول در قم بود بچههای جهادی در قم و در بیمارستان های کامکار، شهید بهشتی و فرقانی حضور داشتند و هر سه شیفت را بچههای جهادی پشتیبانی میکردند؛ یعنی در هر بیمارستان در هر سه شیفت، صبح، عصر و شب حضور فعال داشتند.
حوزه- گروه جهادی «جمعیت همراهان جهادی» چه فعالیت هایی انجام می دهد؟
فعالیتی که گروه ما انجام میدهد، بخشی معطوف به فعالیتهای کادر درمان شامل کمک پرستار، پرستار و حتی خدمه بیمارستان است که ما بتوانیم کمی از فعالیتهای اینها را سبک کنیم و بتوانیم فشار را تا جایی که وسعمان میرسد از شانه این قشر زحمتکش برداریم و بخش عمده و اصلی فعالیت ما متوجه به خود بیماران است.
در بحث تغذیه بیمار؛ چون بیمار به دلیل آن بیماری که دارد و اشتهایش را از دست میدهد به توجه ویژهای نیاز دارد و اینها اگر به تغذیه خود توجه نکنند، بدنشان ضعیفتر میشود و بیماری خیلی راحتتر به آنها غلبه میکند؛ بحث بعدی، بحث حفظ روحیه و افزایش روحیه بیماران است؛ بیمارانی که ترسیدهاند و ناامید هستند، نگران هستند و اضطراب دارند را بچههای جهادی با صحبت کردن سعی میکنند که این نگرانی از آنها برطرف شود.
بحث فعالیتهای شخصی بیمار، یکی دیگر از برنامه ها است، چون اینها نمیتوانند فعالیتهای شخصی خود را به تنهایی انجام دهند؛ رفقای جهادی کارها را انجام میدهند و فعالیتهایی از این قبیل.
حوزه ـ خدمات گروه «جمعیت همراهان جهادی» فقط معطوف به بیمارستان است؟ به خانواده های بیماران هم رسیدگی می کنید؟
فعالیتهایی که انجام میدهند یکی بحث تغذیه بیماران کرونایی بود که اینها با تهیه آب میوه، در قم روزانه دو تن آب هویج و آب سیب گرفته میشد و بین بیماران کرونایی، هر دو اینها توزیع میشد؛ یا شناسایی بیماران نیازمند، بیمارانی که از نظر مالی در تنگنا هستند، خانوادهشان در تنگنا هستند؛ نان آور خانواده در بیمارستان بستری هست و سرپرستی یک خانواده را بر عهده دارد؛ بچهها با شناسایی این خانواده ها سعی میکردند اندکی از آلام این خانواده را با تهیه بسته ارزاق و معیشتی کم کنند.
یا بیمارانی که در تهیه پول بیمارستان و تهیه دارو مشکل داشتند، حتی در تهیه تغذیه خود مشکل داشتند، شناسایی و به اینها کمکهای مالی میشد.
حتی مواردی داشتیم که آقایی کرونا داشت، پدربزرگی بود که در بیمارستان بستری بود، میگفت خانمم سکته کرده و در خانه است و هیچ کسی را هم نداریم که از او مراقبت کند، بچههای ما برای چنین اشخاصی هم نیرو میفرستادند و در منزل به اینها خدمت میکردند و بخشی از بچههای ما در مسجد جمکران که به بیمارانی اختصاص پیدا کرده بود که از بیماری بهبود یافتهاند و نیاز به قرنطینه داشتند در آنجا به بیماران خدمت میکردند.
خوزستان مقصد بعدی جهادگران
بعد از اینکه این قضیه در مرحله اول در قم فیصله پیدا کرد و از آن چهار پنج بیمارستان که درگیر کرونا بود به یک سوم بیمارستان فرقانی رسید، مسئولان گروه تشخیص دادند که خوب است که از این تجربه چند ماهه در استانهای قرمز استفاده شود و اولین استان هدف را استان خوزستان که یکی از استانهای قرمز ما بود انتخاب کردند.
گروهی به خوزستان اعزام شدند؛ زمانی که بچههای ما وارد بیمارستانهای اهواز شدند، هیچ نیروی جهادی بومی در بیمارستان حاضر نبود؛ اما به لطف خدا و همت خود طلاب و نیروهای جهادی شهر اهواز، بعد از حدود سه هفته اینها کار و بیمارستان را تحویل گرفتند و نیروهای غیربومی کلاً از استان خوزستان که شامل شهر اهواز و شهرستان دزفول میشد خارج شدند.
از بوشهر و هرمزگان تا دیار یعقوب لیث
مقصد بعدی بچههای گروه، استان بوشهر و شهر بوشهر بود که همان برنامه را در همین استان هم پیاده کردند؛ مقصد بعدی استان هرمزگان و شهر بندرعباس بود که همان برنامه را پیاده کردند و مقصد بعدی که الان ما در خدمت مردم عزیز آن هستیم، استان سیستان و بلوچستان است.
حوزه ـ چرا سیستان و بلوچستان را برای ادامه فعالیت جهادی و همراهی بیماران کرونایی انتخاب کردید؟
استان سیستان و بلوچستان در کشور ما از استانهای محروم است که نیاز به توجه ویژه از طرفی دارد و از طرف دیگر استانی هست که جمعیت تشیع و تسنن را با هم و در کنار هم دارد و این دو سبب شد که مسئولان ما بیایند و این استان را به عنوان استان هدف انتخاب کنند و این فعالیتهایی که در استانهای قبلی اشاره شد، استانهای قم، خوزستان، بوشهر و هرمزگان، همان فعالیت را در استان سیستان و بلوچستان به خاطر موقعیتش ادامه دهند.
حوزه ـ استقبال از شما در سیستان و بلوچستان به ویژه از سوی کادر درمان و اهل سنت چطور بود؟
استقبال از ما در این استان، مانند استانهای دیگر بسیار خوب بود؛ از سوی مسئولانشان با آغوش باز پذیرای ما شدند، آقای دکتر هاشمی شهری، رئیس دانشگاه علوم پزشکی سیستان هم در جلساتی که داشتیم به شدت راغب بودند و به گرمی از بچههای جهادی استقبال کردند، و کادر درمان هم با ورود بچههای جهادی به بیمارستان علی بن ابیطالب(ع) روحیه تازهای گرفتند و همین را دائماً بیان میکردند و در کنارش هم به بچههای جهادی بسیار بسیار لطف دارند و دائماً از آنها با زبان یا پذیرایی تشکر میکنند.
حوزه- در سیستان و بلوچستان کار را چگونه آغاز کردید و الان طلاب جهادی در کدام بیمارستان خدمت رسانی می کنند؟
کاری که ما تا الان در استان سیستان و بلوچستان انجام دادیم، این است که طی یک بازرسی میدانی، بیمارستانها را از نزدیک بررسی کردیم، تعداد تختها، تعداد بیماران، تفکیک بیماران زن و مرد؛ خانمها و آقایان؛ صحبت با رؤسای بیمارستان و معاونان درمان را در دستور کار قرار دادیم و به یک جمعبندی رسیدیم که کار و فعالیت خود را از بیمارستان علی بن ابیطالب(ع) آغاز کنیم.
الان ما در این بیمارستان علی بن ابیطالب(ع) که به نیروی کمکی نیاز دارند، مشغول فعالیت هستیم و بنا داریم این کار را توسعه دهیم و با کمک نیروهای بومی منطقه، کار را در سه بیمارستان دیگر توسعه دهیم.
حوزه- چند ساعت در شبانه روز فعالیت دارید؟
ما تقریباً دو شیفت عصر و شب را داریم که با بیمارستان هماهنگ هستیم، شیفت عصر ما از ۱۴ تا ۲۰ و شیفت شب ما از ۲۰ شب تا ۸ صبح فردا هست. ما با اینها هماهنگ هستیم.
حوزه ـ خدمات حول چه محورهایی انجام می شود.
خدمات ما حول دو محور است، یکی بحث خود خدمات است، اعم از کارهایی که خود پرسنل و کادر درمانی انجام میدهند، مانند تعویض پوشک بیماران هست، آنهایی که مشکل دارند؛ یا کمک به آنها در امورات شخصی خود مانند غذا خوردن، بحث ماساژ هست یا بحث تغذیه هست، یا تماس تصویری با خانوادههایشان برقرار میکنیم که خانوادههایشان ببینند، اندکی انرژی و انگیزه بگیرند؛ هم صحبت شدن با اینها است؛ بعد بحث کمک پرستاری مانند اتصال سوند و نمونهگیری از بیماران است و اگر کادر درمان اجازه این را بدهند بحث تزریقات است که ما میتوانیم با نظارت، اجازه و رخصتی که کادر درمان میدهد، عملیات تزریق را هم انجام دهیم و آن تستی که گفتم، همان سؤاب است که مانند گوش پاک کن هست که در حلق و بینی بیمار میبرند و از او تست کرونا میگیرند.
حوزه- آیا طلاب اهل سنت هم در کمک به بیماران کرونایی با شما همکاری دارند؟
در بحث همکاری طلاب اهل سنت، فقط یک مولوی و همسرش وارد فضای تغسیل شده بودند و اینها بیماران کرونایی را تغسیل میدادند؛ با اینکه برادران اهل سنت اکثریت جمعیت را تشکیل میدهند، اما در بحث کارهای خدماتی جهادی حضورشان بسیار کمرنگ بوده است و تقریباً هیچ همکاری نداشتند و تا الان که با شما صحبت میکنم، بین نیروهای جهادی ما حتی یک نیروی اهل سنت هم ورود نکرده است.
حوزه ـ استقبال بیماران و کادر درمان از ورود طلبه های جهادی به بیمارستان ها چگونه است؟
اکثر بیماران همکاری میکنند، البته استان به استان متفاوت است؛ برخی استانها همکاریشان بیشتر و برخی کمتر بود؛ حتی درگیری بین بیمار و پرستار یا بیمار و دکتر هم داشتیم، اما در مجموع بیماران تا جایی که میشد همکاری میکردند؛ کادر درمان هم ابتدای ورود ما به بیمارستان با بدبینی نگاه میکردند و گارد میگرفتند، اما رفته رفته وقتی فعالیتهای ما را میدیدند و خلوص نیت بچهها را مشاهده میکردند، نظرشان عوض میشد، تا جایی که یادم هست داشتیم بیمارستان رازی اهواز را ترک میکردیم، بچهها و کادری که در ایستگاه پرستاری بودند گریه کردند و اشکشان جاری شد و اظهار دلتنگی کردند.
حوزه ـ اگر خاطره جذاب و خاصی از بیماران دارید، بفرمایید.
متأسفانه اکثر خاطرات تلخ است؛ که من یک مورد را برای شما تعریف میکنم.
یکم فروردین بود و سال تحویل شده بود؛ من میخواستم شیفت را تحویل بدهم و بروم اما دیدم یکی از بیماران روی تخت نشسته و بیصدا گریه میکرد؛ جلو رفتم و گفتم مامان فاطمه چرا گریه میکنی؟ اشکال ندارد، حالا شما سال بعد پیش بچههات هستی، زودتر خوب میشوی و میروی، بچهها و نوهها منتظرت هستند؛ اشکهایش را پاک کرد و گفت از اینکه الان پیششان نیستم گریه نمیکنم، گفتم پس چرا گریه میکنی؟ گفت پسر ارشدم و دخترم سر یک مسأله بیخود نزدیک به یازده سال است که با هم قهر بودند؛ هرچه من اصرار میکردم با هم آشتی کنند، افاقه نمیکرد؛ هر جایی که پسرم بود دخترم نمیآمد و برعکس، هر جا که دخترم بود پسرم نمیآمد.
دیشب که تماس گرفتم گفتند همه حتی پسر و دخترم که با هم قهر بودند خانه شما جمع شدیم و میخواهیم سال تحویل دور هم باشیم فقط شما را کم داریم، این مادر بیمار میگفت این اشک شوق است و من خیلی خوشحال هستم که اینها با هم آشتی کردند و بیماری من باعث شد که این دو فرزند من با هم آشتی کنند؛ متأسفانه این مادر عزیز نتوانست این دو فرزند خود را کنار هم ببیند؛ اجل به او مهلت نداد و قبل از اینکه از بیمارستان مرخص شود و به خانه برود و بالای سر بچههایش باشد، فوت کرد و این حسرتی است که بچههایش به احتمال زیاد تا آخر عمر دارند که چرا ما زودتر از این برای آشتی اقدام نکردیم.
انتهای پیام